مارلون براندو جونیور ( به انگلیسی : Marlon Brando jr 3 آوریل 1924 – 2 ژوئیه 2004 بازیگر آمریکایی بود . او را یکی از اثرگذارترین بازیگران قرن بیستم میدانند ، که در ۶۰ سال فعالیت ، به چندین افتخار از جمله دو اسکار ، سه بفتا و چهار گلدن گلوب رسید .
مارلون براندو در کنشگری ، بهویژه جنبشهای حقوق مدنی سیاهپوستان و سرخپوستان آمریکا نیز فعال بود . او یکی از نخستین بازیگرانی است که متد بازیگری استانیسلاوسکی و بازیگری متد را به مخاطبان جریان اصلی رساند
مارلون براندو در ۱۹۵۱ برای بازی در اتوبوسی به نام هوس ، تحسین و نامزد اسکار شد . او برای بازی در در بارانداز ( ۱۹۵۴ ) اسکار گرفت و بازیاش در وحشی ( ۱۹۵۳ ) تصویری ماندگار در فرهنگ مردمی شد . مارلون براندو برای بازی در نقش امیلیانو زاپاتا در زندهباد زاپاتا! ( ۱۹۵۲ ) ، ژولیوس سزار ( ۱۹۵۳ ) و سایونارا ( ۱۹۵۷ ) هم نامزد اسکار شد . بازی در زندهباد زاپاتا! برایش جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را به همراه داشت .
حرفه مارلون براندو در دهه ۱۹۶۰ با افت هنری و تجاری روبهرو شد . وسترن سربازهای یکچشم ( ۱۹۶۱ ) با کارگردانی و بازی او با شکست تجاری همراه بود . پس از ده سال کمکاری ، او پذیرفت که در نقش ویتو کورلئونه در پدرخوانده ( ۱۹۷۲ ) تست بازیگری دهد .
او بازی در این نقش را پذیرفت و برای آن ، برنده دومین اسکار بازیگری خود شد . او این جایزه را بهدلیل « طرز برخورد امروزی با سرخپوستان آمریکا از سوی صنعت فیلم … و همچنین با اتفاقات اخیر » رد کرد و بهجای خود ، دختر سرخپوستی را فرستاد تا جایزه را دریافت و دلیلش را اعلام کند .
پدرخوانده ، پرفروشترین فیلم آن زمان شد و در کنار بازی در آخرین تانگو در پاریس ( ۱۹۷۲ ) که برایش نامزد اسکار شد ، مارلون براندو را یکی از بازیگران پرفروش در گیشه کرد . مارلون براندو بعدها به بازی در نقش مکمل روی آورد و در نقش جور-ال در فیلم ابرقهرمانی سوپرمن ( ۱۹۷۸ ) بازی کرد .
او در فیلم جنگی اینک آخرالزمان ( ۱۹۷۹ ) نیز بازی کرد و برای بازی در درام فصل سفید خشک ( ۱۹۸۹ ) نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد .
مارلون براندو از سوی انستیتوی فیلم آمریکایی ، چهارمین ستاره بزرگ سینما در میان ستارههای مرد سینما که اولین تجربه بازیگریشان در ۱۹۵۰ یا پیش از آن بود ، شناختهشد . او یکی از شش بازیگری بود که تایم در ۱۹۹۹ نامشان را در فهرست ۱۰۰ شخصیت برجسته قرن بیستم قرار داد . تایم در این فهرست مارلون براندو را « بازیگر قرن » انتخاب کرد .
ابتدای زندگی
مارلون براندو جونیور ، سوم آوریل ۱۹۲۴ در اوماهای نبراسکا چشم به جهان گشود ، مادرش بازیگر تئاتر و پدرش در تولید مواد شیمیایی فعال بود . یازده ساله بود که با خانواده به ایلی نویز مهاجرت کرد . در این زمان پدر و مادرش جدا شدند و مدتی کوتاه با خواهرش جوسلین و فرانسز با مادرش زندگی کرد . او درباره دوران کودکیاش میگوید :
«ما در شهری کوچک زندگی میکردیم ، و مادرم یک دائمالخمر بود . زمانیکه مادر میرفت و گم میشد ، ما نمیدانستیم که او کجاست . برایم عادت شده بود که بروم و او را از زندان در بیاورم . خاطرات او حتی اکنون نیز مرا پر از شرم و خشم میکند . »
تمایل مارلون براندو به بازیگری در تئاتر وابسته به حرفه و تشویقهای مادرش بود . پیش از مارلون براندو ، خواهرش جوسلین جذب بازیگری شد . جوسلین به نیویورک رفت تا در آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا به یادگیری بازیگری بپردازد . بعدها او سر از برادوی درآورد و بازیگری در تلویزیون و سینما را نیز به تجربیات خود افزود .
پسازآنکه خواهر دیگر مارلون براندو به نیویورک رفت تا در هنر تحصیل کند ، او نیز راه خواهرش را در پیش گرفت . مارلون براندو کودکی تلخ و سختی را گذراند و چندین بار از مدرسه اخراج شد .
در ۱۶ سالگی به مدرسه نظام رفت ، جایی که پدرش هم به آنجا رفته بود . مارلون براندو نوجوان در مدرسه نظامی به فعالیتهای نمایشی مشغول شد . او محیط نظامی را تاب نمیآورد . بارها از مدرسه فرار کرد و دستگیر شد هر چند هم کلاسیهایش او را دوست داشتند و از او حمایت میکردند ، اما عاقبت تصمیم گرفت تحصیل در مدرسه نظام را رها کند .

مارلون براندو (۱۹۴۸)
او گفته که هرگز فکر نمیکرده در سینما به چنین شهرتی برسد و میگوید :
همهچیز اتفاقی شد ، اگر خوش شانس نمیبودم و بازیگر نمیشدم ، معلوم نیست که قرار بود سر از کجا دربیاورم . احتمالاً یک شیاد و کلاهبردار میشدم . کلاهبردار خوبی میشدم .
زندگی شخصی
مارلون براندو آشکارا دوجنسگرا بود و در مصاحبهای گفت : « مانند بیشماری از مردان ، من هم رابطه همجنسگرایانه داشتهام . این یک چیز عادیست ، من اهمیت نمیدهم دیگران ممکن است چه فکری کنند . »
در زندگینامههایی که از مارلون براندو منتشر شده ، به رابطه عاشقانه وی با جیمز دین ، کری گرنت ، لارنس الیویه و راک هادسن اشاره شده است .
ورود به تئاتر
مارلون براندو در ۱۹۴۲ به مدرسه تئاتر حرفهای آمریکا رفت و کارگاههای تئاتر را تجربه کرد . پس از آن بود که سر از اکتورز استودیو درآورد و زیر نظر استلا آدلر استاد بزرگ بازیگری آموزش دید و بازیگری به شیوه کنستانتین استانیسلاوسکی را آموخت .
هر چند همواره با آدلر در کشمکش بود و عاقبت اکتورز استودیو را رها کرد . مارلون براندو به خاطر خلقوخوی معترض و ناخوشایندی که داشت ، از یکی دو تئاتر اخراج شد . بعد عضو یک گروه محلی شد و با نمایش « مادر را به یاد میآورم » به برادوی پا گذاشت .
در ۱۹۴۸ و در ۲۴ سالگی به نقش استنلی کوالسکی در اتوبوسی به نام هوس در برادوی روی صحنه رفت . بازی در نقش یک کهنهسرباز در نمایش « کافه تراک لاین » نامش را بر سر زبانها انداخت . هر چند این نمایش با شکستی تجاری همراه شد ، منتقدان چنان از بازیگری مارلون براندو بهوجد آمدهبودند که او را «متعهدترین بازیگر برادوی» خواندند .
در ۱۹۵۳ مارلون براندو در « سلاحها و مرد » به کارگردانی لی فالک نیز خوش درخشید . او برای بازی در این نقش دستمزد هفتهای ۱۰۰۰۰ دلاری در برادوی را رد کرد تا در بوستون روی صحنه برود ، درحالیکه تنها ۵۰۰ دلار دستمزد هفتگی میگرفت . این آخرین بازی مارلون براندو در تئاتر بود .
سینما و فیلمهای شاخص
مارلون براندو به نقش استنلی کوالسکی در کنار ویوین لی در فیلم اتوبوسی به نام هوس
مارلون براندو پس از درخشش در تئاتر « اتوبوسی به نام هوس » ، از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش بازی کند . شخصیت استنلی کوالسکی در نسخه سینمایی نمایشنامه کلاسیک « اتوبوسی به نام هوس » با نام براندو عجین شد و شهرتی جهانی یافت .
این فیلم و در بارانداز ( هر دو به کارگردانی الیاکازان ) در دهه ۱۹۵۰ ، نام مارلون براندو را به عنوان استعدادی جدید در بازیگری سینما بر سر زبانها انداخت . او در میانسالی با بازی در نقش دن ویتو کورلئونه در پدرخوانده نام خود را جاودانه ساخت . نقشی که دومین اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد .
دهه پنجاه
مردان (۱۹۵۰) – مارلون براندو نخستین بار در فیلم « مردان » بازی کرد . او برای بازی ، یک ماه در بیمارستان مجروحان جنگی بستری شد تا جزئیات نقش را دریابد ، کاری که بسیاری از بازیگران باتجربه آن دوران مانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل آن را حماقت محض میدانستند .
اتوبوسی بهنام هوس (۱۹۵۱) – مارلون براندو پس از درخشش در تئاتر اتوبوسی به نام هوس ، از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش بازی کند . بازی نامتعارف مارلون براندو در نقش استنلی کوالسکی در این فیلم به انقلابی در بازیگری تعبیر شد و بازیگری متد را با تغییری اساسی روبهرو کرد. پس از آن برای تست بازیگری در نقش اصلی « یاغی بی هدف » به استودیوی برادران وارنر رفت .
نقشی که عاقبت جیمز دین برای بازی برگزیده شد . بازی قدرتمندش در نسخه سینمایی اتوبوسی به نام هوس نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد . نامزدی اسکار در سه سال بعدی نیز با زنده باد زاپاتا، ژولیوس سزار و در بارانداز تکرار شد و برای فیلم آخر ، نخستین بار برنده شد .
زنده باد زاپاتا ( ۱۹۵۲ ) – در نقش امیلیانو زاپاتا انقلابی مکزیکی ظاهر شد . الیا کازان کارگردان بود و مارلون براندو نامزد اسکار بازیگری شد .

مارلون براندو در کنار آنتونی کوئین در فیلم زنده باد زاپاتا
ژولیوس سزار (۱۹۵۳) – در نقش مارک آنتونی روم باستان در یک فیلم شکسپیری ، تئاتری و هنرمندانه بازی کرد .
وحشی (۱۹۵۳) – وحشی دیگر فیلم مهم مارلون براندو در دهه درخشان ۱۹۵۰ بود . او که در نقش یک موتورسیکلت سوار یاغی در این فیلم خوش درخشیده بود ، بت نسل جوان شد .
تصویری که او از یک جوان عاصی عصر راک اند رول نشان داد ، نماد این عصر شد . ازآنجابهبعد ، تأثیر مارلون براندو روی نسل جوان دو چندان شد . تصویر جدید جوانان یاغی در آمریکا بر اساس ظاهر مارلون براندو در فیلم « وحشی » ( موتورسیکلت بزرگ ، کاپشن چرمی و شلوار جین ) شکل گرفت . پس از نمایش موفق این فیلم ، فروش کارخانجات بزرگ موتورسیکلت آمریکا سیر صعودی پیدا کرد . « وحشی » در بیرون از آمریکا نیز با مؤفقیت تجاری روبرو شد و اثراتی مشابه بر فرهنگ کشورهای دیگر جهان گذاشت .
مجسّمه مارلون براندو (فیلم وحشی) در موزه مادام توسو در لندن

Triumph Thunderbird موتورسیکلت براندو در فیلم وحشی
در بارانداز (۱۹۵۴) – به کارگردانی الیا کازان و با گروهی از مستعدترین بازیگران دوران . مارلون براندو برای بازی در نقش تری مالوی در « در بارانداز » اسکار گرفت . مارلون براندو و همبازیاش « راد استایگر » ، برخی سکانسها را نپسندیدند و بداهه بازی کردند .

مارلون براندو در نقش تری مالوی در فیلم در بارانداز
دزیره ( ۱۹۵۴ ) – بهترین ناپلئون تاریخ سینما .
سایونارا ( ۱۹۵۷ ) -در نقش خلبان نیروی هوایی آمریکا در ژاپن و رابطه عاشقانه با زنی ژاپنی . برای این فیلم هم نامزد اسکار بازیگری شد
پنج فیلم نخست کارنامه بازیگری مارلون براندو ، نام او را به عنوان یک استعداد بینظیر بازیگری در ذهن علاقهمندان و منتقدان سینما ثبت کرد . او سه سال پیاپی ، ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ ، برنده جایزه فیلم بریتانیا ( بفتا ) شد .
در دهه پنجاه ، مؤفقیتهای مارلون براندو با بازی در نقشهایی کمنظیر چون اسکای مسترسون در « مردها و عروسکها » مترجمی ژاپنیتبار در « چای خانه ماه اوت » خلبان نیروی هوایی در «سایونارا» و یک افسر نازی در « شیرهای جوان » ادامه یافت . او برای « سایونارا » هم نامزد اسکار شد .
او در دهه ۱۹۵۰ ، در کنار جیمز دین و مونتگومری کلیفت ، از ستارههای مشهور هالیوود بود .
دهه شصت
در دهه ۱۹۶۰ براندو فیلمهایی چون « شورش در بونتی » ، « سربازهای یک چشم » ( تنها فیلمی که براندو آن را کارگردانی کرد ) ، « تعقیب » ، « انعکاس در چشمان طلایی » و « کوئیمادا ، بسوزان » ( فیلمی از جیلو پونته کوروو که مارلون براندو آن را بهترین بازیگری خود میدانست ) بازی کرد . با این فیلمها کارنامه هنری مارلون براندو در پایان دهه ۶۰ به شدت آسیب دید و میرفت که او به فراموشی سپرده شود .
برای همین ، به فیلمهای کمخرج یا مستقل روی آورد . برخی از مورخان سینما دلیل این گوشهگیری را فعالیتهای اجتماعی مارلون براندو ، به ویژه حمایتش از گروه افراطی « پلنگهای سیاه » میدانند . مارلون براندو همچنین در فیلمبرداری شورش در بونتی ، چنان مجذوب اهالی و چشماندازهای تاهیتی شد که یک آبسنگ حلقویِ دوازدهجزیرهای در آنجا خرید .
دهه هفتاد
پدرخوانده ( ۱۹۷۲ ) – در آغاز دهه هفتاد مارلون براندو میانسال با بازی در نقش خاطرهانگیز « دن ویتو کورلئونه » در « پدرخوانده » ، کارنامه هنریاش را دوباره زنده کرد .
فرانسیس فورد کوپولا کارگردان پدرخوانده میگوید : مارلون براندو تست چهرهپردازیاش را خودش انجام داد . او با گذاشتن دو تیله در دهان ، فرم ویژه فک و صورت و گفتار پُرخَش دن کورلئونه را شکل داد . فرانسیس فورد کوپولا شیفته شخصیتپردازی مارلون براندو برای نقش ویتو کورلئونه شدهبود .
اما باید با مسئولان استودیو میجنگید تا مارلون براندو را که به بدخلقی و رفتار نامسئولانه سر صحنه فیلمها شهرت داشت به آنان بقبولاند . مدیران کمپانی پارامونت میخواستند با دنی تامس برای بازی در آن نقش قرارداد ببندند ، اما تامس که شاهد تمرینهای مارلون براندو برای این نقش بود پارامونت را واداشت تا با مسئولیت فرانسیس فورد کوپولا آن را به براندو بسپارند .
آخرین تانگو در پاریس (۱۹۷۲) – منتقدان ، به رغم صراحتهای جنسی فراوان فیلم ، بازی مارلون براندو را بسیار تحسین کردند . او همان سال نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. راجر ایبرت ، مونولوگ مشهور مارلون براندو در کنار جسد همسرش را بهترین صحنه بازیگری در تاریخ سینما دانستهاست .

مارلون براندو در کنار ماریا اشنایدر در فیلم آخرین تانگو در پاریس ساخته مارلون براندو , برتولوچی ، (۱۹۷۴)
اینک آخرالزمان (۱۹۷۹) – یک فیلم ضد جنگ ویتنامی و کوبنده . به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا.
مارلون براندو در نقش یک نظامی یاغی با خوی و چهره وهم انگیز ظاهر شد .
مارلون براندو در دهه هشتاد میلادی از سینما خداحافظی و دوری کرد و در جزیرهاش در مناطق استوایی اقیانوس آرام زندگی کرد .
مارلون براندو در دهه نود با چند فیلم بیکیفیت بازگشتی نومیدانه داشت . آن سالهای آخر ، افزایش وزن وحشتناک او بسیار نمود داشت .
مارلون براندو در ۲۰۰۱ در آخرین فیلم خود با نام « امتیاز » برای اولین و آخرین بار با رابرت دنیرو همبازی شد .
فعالیتهای اجتماعی
فعالیتهای اجتماعی مارلون براندو در احقاق حقوق مدنی سیاهان در دهه ۶۰ ، سرخپوستان در دهه ۷۰ ، و یهودیان در دهه ۹۰ بخش دیگری از شخصیت جذاب و چند بعدی وی را رقم میزند ، گرچه با رفتار مغرورانه و تند و غیرعادیاش لقب « پسر بد هالیوود » گرفتهبود .
مارلون براندو خود را یک دموکرات میدانست . او در راهپیمایی مشهور حقوق مدنی سیاهان ۱۹۶۳ حضور داشت .
در ابتدای دهه ۹۰ او علیه آپارتاید نژادی موضع گرفت . او حتی در فیلمی با همین مضمون بنام فصل سفید خشک نیز بازی کرد .
در دهه نود در زندگی دچار مشکلاتی شد . پسر مارلون براندو ، دوست پسر خواهرش را کشت که به دادگاه و زندان کشیده شد و دختر مارلون براندو که بر اثر فشار روحی تحت درمان روانی بود خود را کشت .
او در ۱۹۷۳ با مشت دندانهای یک پاپاراتزی را شکست . اخلاق غریب مارلون براندو ، کودکی نامتعارف و پررنج، زندگی ازهمگسیخته و مصیبتبار ، سختگیریهای سر صحنه فیلمها از جمله بیمیلی یا ناتوانی در حفظ دیالوگها و سرپیچی از کارگردانها و رفتار سرکشانه ، چند بار ازدواج ، ولخرجی در زندگی ، همه و همه میتوانست کارنامه حرفهای هر بازیگری را نابود کند
بااینحال ، استعداد هنری و شعور سیاسی مارلون براندو هرگز فراموش نمیشود ؛ گرچه ، تندمزاجی ، حماقت ، بیبندوباری جنسی ، اشتهای سیریناپذیر برای غذا و از دست دادن فرصتهای بسیار او هم از یاد نخواهد رفت .
در آستانه چهل و پنجمین دوره اسکار که وی برای فیلم پدرخوانده نامزد شده بود ، اعلام کرد که اسکار را تحریم میکند و « ساشین لیتلفیدر » یک بازیگر ناشناخته را به جای خود میفرستد . او رئیس کمیته ملی بومیان آمریکا بود . هنگامی که نام مارلون براندو به عنوان برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد خوانده شد ، ساشین لیتلفیدر به روی صحنه آمد و در اعتراض به نماینده نداشتن بومیان آمریکا در سینما ، اسکار را نپذیرفت و پیام او را به حاضران رساند .
درگذشت
مارلون براندو روز یکم ژوئن ۲۰۰۴ ( یازدهم تیر ۱۳۸۳ ) در ۸۰ سالگی درگذشت . علت مرگ او با اصرار عجیب وکیلش هرگز به درستی فاش نشد .
بعدها بخش پزشکی دانشگاه UCLA علت مرگ مارلون براندو را مشکلات تنفسی در اثر گرفتگی بافتهای ریوی اعلام کرد ، هرچند وکیلش آن را تأیید نکرد ، علاوه بر آن ، مارلون براندو در سالهای پایانی عمر دچار نارسایی قلبی بود و گفته میشود از بیماری قند و سرطان کبد رنج میبرد . جسد او بنا بر وصیتش سوزانده شد . از مارلون براندو سه
جمله به یادگار مانده است
– « بازیگری حرفهای پوچ است . »
– « هر چه پول درآوردم خرج روانپزشک کردم . »
– « تماشای هنرپیشهگان در تلویزیون که از زندگی خصوصی خود میگویند تهوعآور است . »
فیلمشناسی
جوایز و افتخارات
اسکار
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۷ | سایونارا | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۳ | ژولیوس سزار | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۱ | اتوبوسی به نام هوس | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
فیلم کن
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر مرد | برنده |
گلدن گلوب
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | برنده |
۱۹۶۳ | آمریکایی زشت | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزد |
۱۹۵۵ | مردها و عروسکها | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | برنده |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزد |
بفتا
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر خارجی | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر خارجی | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
۱۹۵۳ | ژولیوس سزار | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
حلقه منتقدان فیلم نیویورک
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر مرد نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر مرد نقش اول مرد | برنده |
انجمن کارگردانان آمریکا
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۶۳ | سربازهای یکچشم | کارگردانی برجسته | نامزد |
انجمن منتقدان پخش کننده فیلم
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۴ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر مرد | برنده |
امی (ساعات پربیننده)
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۹ | ریشهها : نسلهای بعدی | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | برنده |
دیوید دی دوناتلو
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۵۸ | سایونارا | بهترین بازیگر مرد خارجی | برنده |
منبع : ویکیپدیا