بُز ( نام علمی : Capra aegagrus hircus ) یک زیرگونه دستآموزشده از راستهٔ جفتسمان ( Artiodactyla ) ، خانوادهٔ گاوان ( Bovidae ) ، سرده بزهای کوهی ( Capra ) و گونه بز وحشی ( C. aegagrus ) گاهی برای تفکیک میان دو جنسیت این جاندار جنس ماده آن را « بُز » و جنس نر آن را « کَل » میگویند . اولین نشانههای اهلیسازی بز در ایران یافت شد که مربوط به حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد است .
تولیدمثل
فصل و سن زادآوری بز به آب و هوا ، نوع و میزان غذا و نژاد بستگی دارد . در مناطق گرمسیری استوایی بز در تمام طول سال میتواند زاد آوری کند . اما در مناطق معتدل و سرد فصل زاد آوری اواخر تابستان تا اواخر زمستان است . آغاز سن زادآوری بز معمولاً از ۷ ماهگی تا ۱۹ ماهگی است ، اما اغلب بزها تقریباً در یک سالگی قادر به تولیدمثل هستند .
عمر بز معمولاً میان ۸ تا ۱۲ سال و بهطور متوسط ۱۰ سال است . فصل تولیدمثل بز در ایران معمولاً اواخر تابستان و اوایل پاییز است . دوره آبستنی تقریباً پنج ماه است و بزغالهها معمولاً در اسفند ، فروردین و اردیبهشت متولد میشوند . بز یک تا دو و گاهی سه بزغاله میزاید . بزغاله بسیار چالاک و بازیگوش است و چند ساعت پس از تولد میتواند به همراه مادرش حرکت کند .
نژادهای بز
بز اهلی ، نژادهای گوناگونی دارد که در سراسر جهان ، پراکندهاند و به احتمال بالا ، منشأ آنان ، پازن یا بز وحشی ایرانی بودهاست .
امروزه بیش از ۳۰۰ نژاد بز اهلی ، با ویژگیهای مختلف ، در سراسر جهان دیده میشوند ، که شماری از آنها از نظر اقتصادی و زندگی انسان اهمیت فراوان دارد ؛ مثلاً نژادهای آنقره و کشمیر را برای تولید کرک و موی آنها و نژادهای سانن ، توگن بورگ و چند نژاد اصلی دیگر را برای تولید شیر فراوان و بعضی نژادها را برای تولید گوشت پرورش میدهند .
گونهای نژاد بسیار کوچک بز را در آفریقا ، برای گوشت آن و در آمریکای شمالی به عنوان حیوان دستآموز خانگی پرورش میدهند و دانشمندان برای تحقیقات آزمایشگاهی از آن استفاده میکنند . در بخشهایی از آسیا و آفریقا طبق سنتهای رایج ، نگهداری گلههای بزرگ بز را نشانه برکت و ثروت میدانند . بز تقریباً هر نوع گیاه ، حتی گیاهان تلخ مزه و خارهای بیابان را میخورد . از اینرو گلهداران بزرگ از بز برای پاکسازی مراتع خود از این گونه گیاهان بهره میگیرند .
در کشورها
ایران
نخستین شواهد از اهلی سازی بز در جهان متعلق به منطقه گنج دره کرمانشاه ایران است ( حدوداً ده هزار سال قبل از میلاد ) که نشاندهنده پرورش سازمانیافته این جانور است . گونههای والد Capra hircus aegagrus است که هنوز بهطور وحشی ( بز کوهی ) از ترکیه تا بلوچستان یافت میشود . بز در اوستا یاشت ۱۴٫۲۵ به عنوان یکی از اشکالی که Vərəθraγna انتخاب میکند ذکر شده ؛ در وندیداد ۵٫۵۲ شیر بز در زمره غذاهایی که زنانی که بچه مرده میزایند ممکن است مصرف کرده باشند آمده است .
دو لفظ دیگر اوستایی ، ازه « بز نر » و اسچانی « بچه » در نیرنگستان و در دادستان ایک دنیگ در فهرست حیواناتی که قربانی میشوند و در پوندهیشن که گفته میشود کوجمترین گوسپند است ذکر شده . در بوندهیشن پنج سرده بز ذکر شدهاند . گونههای اهلی بز در جهان ایرانی در کل بهطور سازمان یافته مورد مطالعه قرار نگرفتهاند ، و تلاشی در جهت بهبود ژنتیکی آنها هم صورت نگرفته است . به نظر میرسد همگی به یک نوع تعلق داشته باشند ، و شاخهای شمشیرگونه داشته باشند .
مقطع آن دراز یا قدری مقعر است و پشم بلند سیاه یا به ندرت قهوهای تیرهای دارد . واریاسیونهای اصلی منطقهای ، که بازتاب دهنده محیط زیست آنها ( استپ یا کوه ) هستند ، درازی مو رنگبندی سر و سم و فرم و درازی گوشها و الی آخر هستند . وجود بزهای گونه آنکارا در ایران و افغانستان محتمل است ولی جایی ثبت نشده ، مثالهای منزوی را ممکن است بتوان در نتیجٔ موتاسیونها یافت ولی نه آن طور که در ترکیه رخ میدهد ، از طریق تولید مثل گزینشی .
جمعیت بزها در جهان حدود یک میلیارد راس و در ایران حدود ۱۶ میلیون راس تخمین زده شده است . این ارقام به وضوح اهمیت بز در جهان و ایران را نشان میدهند . در واقع ، گرچه این حیوان در بازار ایران کمتر از گوسفند ارزش دارد ، در تمامی نواحی که از دامداری امرار معاش میکنند به دلیل گستره محصولاتش و آسانی نگهداری بسیار مورد توجه است . بزها چیزهایی را میخورند که گوسفند نمیتواند بخورد ، حتی در اراضی تعریف نشده حومهٔ شهرها ، و نقش غیرقابل انکاری در مسیر سازی دارند . بدین ترتیب برای فقرا در ایران و افغانستان و بسیاری دیگر از مناطق خشک مانند آفریقا ، بز نقشِ هم گاو و هم گوسفند را ایفا میکند .